عام ماشالله و یَرَقُون خوردن . (با گویش نظم آبادی )

دیروز عام ماشالله یا دیدم سوار خرش نِک و نال (1) کُنُن داره می ره باغ  .گفتم سلام  عام ماشا الله  .گفت علیک سلام . گفتم . اِنگار حالت خوب شده ماشاالله .  گفت نه عامو جُن جَخدی (2) سوار خره شدم ماخام بروم باغ بینُم   سَردرختیا یا سرما نزده باشه .آخه  دلم به هُولَه (3)  . گفتم عامو ماخای هَمپات (4) بیام .  دیدم دِلشه (5) راه افتادم تا باغ همراش رفتم.  واساد درد دل کردن. گفت عامو جُن دُکدُرا (6) می گن با ید عمل کنی منُوم خو پیل ندارم نمی دونم چِطُو کنم به این پسرا می گوم یه تیکه زمین بافُرشَن می گن  نمی شه که نمی شه . بِشِشُن (7) می گوم  چِکا (8) نمی شه  . می گن آقاما  باپا (9) . بیا خودت بَرو بین . یه عده دلال  و بنگاه دار و بعضی از ..... دس دادن به هم مث مَدِزما (10) افتادن رو زمینا . هر کی باخا بافروشه یا باید به اونا بافورشه که مفت ازِش می خرن . یا باید نافورشه . غُلُم پسر بزرگم می گه تا حالا ده تا مشتری اوُردَم زمین بِشِشُون  نِشون دادم . می گن بَلید (11) بریم باپُرسیم بینیم  این زمینا قیمتش چنده . می رن بنگاه . یا از دلالای بی انصاف یا از .....می پرسن . اونا می زنن تو سر مال مردم . همشون مِثِ کُولَه مَرجُن دَس دادن به هم . به هر حُقه ای شده مشتریا فراری می دن .یا از زیمینایی که مفت از چنگ مردم در کردن به قیمت خین بواشون می فورشن بِشِشُن .  ای عامو . بَل به درد خودم بمیرم . بین چه دور و زمونه ای شده . قدیم خو مردم چینی نابودن . نمی دونم چکا مِث گربه کوره چَنگه می زَنن تو دیم  هم . شیطونه می گه بروم پشت بُن (12) پاشنه دونِما (13) بَکشم . چینی نالاق بابُرم (14)  به اول و آخروشون . آخه نمی دونی عامو یه عده ای همین جوری شدن سرمایه دار که آقاشون نُن نداشت باخوره . حالا برا مو شدن یَرقُن (15). گفتم عام ماشالله حواله شونا بَده به حضرت عاباس . چینی آدمایی آخرش رسوا می شَن . گفتم آخه عامو خودمونُم تقصیر داریم . دیدم چَپ چَپ به مو می پا . گفت چطو. گفتم  هرکی به فکر خودِشه هیشکه به هیشکه نی  . مردم باید جَم شَن مچِد با هم اتحاد داشته باشن چینی آدمایی یا رسوا کُنَن. نَلَن از این کارا با کُنن.   یه آهی درازی از ته دلِش کشید و گفت . ای عامو کی به کیه ؟ گفتم حالا ماخای از گرده خره بیارمِد پایین . گفت نه عامو نِصم لاشَم (16) لَمسه (17). سر خریا ورگردون بریم خونه  !  تو راه خونه بِشُم گفت راسی بویا (18) جُن آخرش توزن گرفتی یا نه؟ داره پیر می شی . گفتم چیشی باگوم عام ماشالله  نمی شه . پیل ندارم ،کار ندارم . گفت  از موبَشنُو عامو جُن یه سنگی بَل رو بافه (19) ایشالله دُرُس می شه . گفتم ایشاالله .  بینم می تونم یه تیکه زیمین بافرشم !!!! گفت ای خدا دیونشونا (20) با کنه هی . 

1-     ناله کردن 2- به سختی و مشقت  3- دلشوره داشتن 4- همراه شدن 5- دلش می خواهد . راضی است . 6- دکتر ها 7- به آنها 8- چرا 9- نگاه کن . 10- بختک . دوال پا  11- اجازه بدهید . . بگذارید . 12- پشت بام 13- پاشنه دهنم را بکشم . دهانم را باز کنم . 14- فحش ناموس دادن 15- یک نوع بیماری کنایه از غم  و غصه شدید . 16- نصف بدن 17- بی حس و فلج شدن 18- بابا جان 19 – کنایه از دختری را نشان کردن .اقدام مقدماتی کردن برای ازدواج . 20-= خدا بکشد شان .